دونه دونه زلفاتو پريشونش کن .... ريزه ريزه چشماتو غزل خونش کن
اينها رو من نمي گم ها، " روانبخش"مي گه... تازه اين آهنگ روي صفحه هستش... عجب حس خوبيه صفحه گوش کردن.
.
.
حالا اصل مطلب:
رسيدم به اومدنم به آلمان... خيلي طبيعي بود که از نظر روحي و جسمي لطمه ببينم و اين تغيير شرايط از هر نظر برايم سخت بود... يکدفعه از خونه و فاميل و دوست و کار و تمام چيزهايي که 28 سال باهاشون زندگي کرده بودم، جدا شدم و وارد يک کشور جديد و يک خانواده جديد و يک زندگي جديد شدم... تنهاي تنها و تمام چيزهايي رو که دوست داشتم، پشت سر گذاشته بودم و هنوز نمي دونستم که بايد بگم " مهربان همسر" يا " بدجنس همسر"! خلاصه همه جوره بهم ريختم. موهام ريخت و سرگيجه هاي شديد مي گرفتم و همزمان ميگرن هم شروع شد. رژيمم رو دوباره شروع کردم اما زياد افاقه نکرد چون از نظر جسمي هم ضعيف شده بودم. اينجا هم هيچکس نتونست برام کاري انجام بده. و اين سردردها ادامه دار بود. تنها دارويي که کمکم مي کرد همون استامينوفن کديئن خودمون بود، اما خوبم نمي کرد. تا پارسال که خيلي چاق شده بودم و تصميم گرفتم که رژيم بگيرم... رژيمي که گرفتم به مدت يک ماه بود ولي متأسفانه نمي تونم اون رو اينجا بگم چون رژيم لاغري هستش و ممکنه براي همه خوب نباشه و من نمي خواهم بعدا نفرين بشم. اما اصل اين رژيم غذايي بر اين پايه است که غذا خوردن بايد طبق اصول خاصي انجام بگيرد از جمله اينکه شما در روز تنها براي خوردن يک نوع گوشت (آب پز و يا کبابي) و يا يک نوع ميوه مجاز هستيد و ومقدار آن مهم نيست . برنج، نان و سيب زميني در سه هفته اول از غذا حذف مي شود.هرگونه مواد محرک مثل سس و فلفل و نمک و خردل و قهوه و ... نيز حذف مي شوند.
هر روز 6 عدد خرما و يا 50 عدد کشمش براي بدن ضروريست. روزي 2 ليوان شير کم چرب و يک قاشق عسل هم حتما بايد خورده شوند. سالاد و سبزيجات به مقدار زياد یايد خورده شوند...روزي 30 دقيقه پياده روي هم توصيه شده بود؛ يعني در حقيقت مواد زايد حذف و مواد لازم جايگزين شدند و اين خود به خود مکانيسم بدن را تعديل و بدن به اين نوع غذا خوردن عادت مي کند. بعد از يک ماه که اين اصول را رعايت کردم، نه تنها به مقدار قابل توجهي، اما درست، وزن کم کرده بودم و بسياري از مشکلاتم هم رفع شده بود، مسئله اي به نام ميگرن را فراموش کردم... تنها سردردهايي که مانده، سردرد دوران پريود ماهانه است که آنهم براي بسياري از زنان امري عاديست... اما شدت اين سردرد به طرز محسوسي کم شده است.
.
نتيجه گيري هاي من از اين همه وراجي:
.
1- بايد بخواهيم که خوب شويم و کمر همت ببنديم.
2- طرز فکر و ميزان استرسي که ما در خودمان بوجود مي آوريم، نقش مهمي در ميگرن دارد.
3- رژيم غذايي در بهبود ميگرن مهمترين نقش را بازي مي کند.
4- خوردن روزانه يک فنجان شراب قرمز به باز شدن عروق و گردش خون بسيار کمک مي کند.
5- از خورن قهوه، چاي سياه، فلفل،نمک، سس، خردل، ادويه جات تند و بودار تا حد امکان خودداري کنيم.
6-چاي سبز و آب سبزيجات فراموش نشود.
7- ورزش کردن مخصوصا شنا براي ميگرن فوق العاده است.
8- به محض شروع درد، قرص مسکن مصرف شود، چون بعد از آن بيفايده خواهد بود.
9- عينکهاي ميگرن یراي هنگام درد بسيار مفيد هستند. اين عينکها مثل يک نقاب مي مونن که دورنشون يک نوع ژل وجود دارد. اين عينک بايد در يخچال نگهداري شود تا هنگام درد وقتي از آن استفاده مي شود، خنک باشد.
10- به هنگام درد از خوردن هر گونه شيريني ، آبنبات، قند و ... جداً پرهيز کنيد چون ممکن است منجر به مرگ مغزي شود.
11-از خورن غذاهاي چرب و سرخ شده حذر کنيم.
12- نوشيدن الکل و مشروبات هم لطفاً فراموش شود.
13- نوع برخوردمان را با مسائل عوض کنيم، پرخاش و عصبانيت و حرص خورن تنها جلب توجه است و بس... هميشه راههاي بهتري براي حل مسائل و تأثير گذاري بيشتر وجود دارد... در نتيجه روح و فکرمان که پاک و سالم شد، جسممان هم سالم تر و شاداب تر خواهد بود.
.
.
باز هم طولاني شد... لينکها براي دفعه بعد.
.
نکته مهم :
خواهش مي کنم، سرخود قرص و دارو مصرف نکنيد... اسم قرصهايي رو که من بردم، لطفا فراموش کنيد چون براي استفاده از اين قرصها هميشه با پزشکم مشورت مي کردم... خيلي هاشون اثرات منفي روي معده و ديگر اندامها دارند.