::: شهر قصه :::  

 

 
 
 
 




Iranian Cancer Society Join Donate Help Guide Contact







 
 


 




 
 

Freitag, August 05, 2005

... فقر فرهنگي پيامد فقر مالي يا تخم مرغ قبل از مرغ؟؟؟

 

بعضي وقتها که ستون حوادث روزنامه ها رو مي خوندم، برام عين يک فيلم بودن. با خودم فکر مي کردم مگه ميشه که آدم بتونه بچه نازکتر از برگ گل رو اذيت کنه و يا به يک آدم سالخورده ضربه بزنه و يا هزار و يک چيز ديگه؟؟؟ اما کم کم به ضرب المثل "شکم گرسنه، دين و ايمون نداره" ايمان آوردم.
بهرحال اين اتفاقات تا براي خود آدم و اطرافيانش پيش نياد، عميقا بهش فکر نمي کنه و دقيقا نمي فهمه که عمق فاجعه تا کجاست؟؟؟ وقتي ببيني که نمي دونم با چي، از پشت بزنن تو سر عزيزت که سنش هم بالاست و سرش رو بشکونن تنها به اين دليل که ازبانک بيرون اومده!!! تازه بعد ببينن که پولي هم در کار نبوده، يک کم بيشتر بخودت مي آيي. حالا اين عزيز تنها رو، مردم برسونن به بيمارستان و بالاخره سومين بيمارستان بتونه در حين خونريزي وحشتناک، سرش رو بخيه کنه و باقي ماجرا...
منظورم ازشرح اين ماجرا، هزاران نکته مختلف هستش. اما متاسفانه در حوصله اين وبلاگ نمي گنجه و منهم جامعه شناس نيستم ....
.
داشتم فکر مي کردم که از روزي که دست چپ و راستمون رو شناختيم بهمون گفتن به بزرگتر احترام بذاريم، در سلام کردن پيش قدم باشيم، به کسي آسيبي نرسونيم، دروغ نگيم و ... اونقدر اين نصيحتها با گوشت و روحمون قاطي بود که من بعضي شبها که از دانشگاه تنها برمي گشتم خونه، با خودم ميگفتم اگه تو خيابون يکي اومد اذيت کنه و يا دزدي، اول مي زنم تو منطقه حساس بعد تا خم شد با زانو مي زنم تو دماغش؛ اما يکهو با خودم ميگفتم: "نه دردش مياد، گناه داره بيچاره! "
اما امروز کجاييم؟؟؟ قتل، غارت، جنايت، توهين و فحاشي، تحقير و تمسخر و .... که اينها روزها از کتاب خوندن و يا غذا خوردن راحت تر شده، از کجا سرچشمه مي گيرن؟؟؟
فقر فرهنگي در يک جامعه بنظر من از فقر مالي مردمش پديد مياد و فکر نمي کنم در طول تاريخ ايران چنين وضعيتي وجود داشته.( برحسب شرايط و زمانه) البته کساني هم هستن که در حين داشتن وضع مالي خوب، دچار بي فرهنگي مزمن هستن؛ ولي من اصلا منظورم به اين نوع از فرهنگ نيست و اشاره من به باورهاي از دست رفته در اين سالهاست.
امروزه وقتي کسي نتونه با دو سه جا کار کردن، شکم همسر و 3-4 تا بچه قد و نيم قدش رو پر کنه و يا نتونه فرزندش رو به دانشگاه يا خونه بخت بفرسته، در بهترين حالت خودش و خانواده اش رو از بين مي بره!! حالت ديگه رو مياره به خرده دزدي و چون ناشي هستش میافته زندان و همون نون بخور و نميرش هم قطع مي شه... حالت بعد که بيشتر در جوونها ديده مي شه يک نوع عصيان و تهاجم هستش و يک نوع دق دلي خالي کردن سر هر کسي که دم دستشون باشه و خيلي چيزها رو حق از دست رفته خودشون ببينن. هنوز هم وقتي به اين گروه عاصي، خسته و سرخورده از تمام مراحل زندگي فکر مي کنم، مي بينم در عين ظاهر خشن و بي رحمشون و وجود آکنده از نفرتشون، چقدر ظريف و شکننده هستن.
وقتي فقر تا اعماق وجودت ريشه کرده و در کشوري زندگي مي کني که هر روز در اون شعار مساوات و برابري داده مي شه، کشوري که طبق ادعا بر پايه عدل الهي اداره مي شه؛کشوري که دار زدن، سنگسار کردن و شلاق زدن در ملاء عام جزئي از افتخاراتش محسوب ميشه و هرروز شکاف طبقاتي بزرگتر و بزرگتر مي شه، گروني بيداد مي کنه و هيچ کس هم بدادت نمي رسه، چيزي برات باقي نمي مونه تا بهش احترام بذاري... فقط بايد کاري کني تا خودت کمترين گزند رو ببيني.
اين وسط هم مذهب و خرافات و عرف و سنت و نوگرايي، هم باهم معجون شله قلم کاري مي شن که خدا هم هنوز انگشت بدهن مونده که اين ديگه چيه و اون چنان متحير مانده که يادش رفته کار هاي ديگه اي هم داره!!!
.
پي و پس و پا و ... نوشت:
1- ببخشيد اين قدر مطالب در هم و برهمه؛ ولي حق بديد که شما هم اگر جاي من بوديد وضع بهتري نداشتيد.
2-مخاطب نوشته ها شخص خاصي نيست و اصولا من در شرح ماجرا از دوم شخص مفرد مخاطب زياد استفاده مي کنم.
3- مطالب نوشته شده بصورت بسيار کلي مي باشد و فقط کمي تا قسمتي ازتراوشات مغز اينجانب بعد از شنيدن يکسري خبر بود. نه نويسنده خوبي هستم و نه جامعه شناس.
4- يادم رفت بنويسم که مردم رو معتاد مي کنن تا ناي حرف زدن نداشته باشن و هزار تا اتفاق و نابهنجاري و خشونت هم از بغلش بيرون مياد.

________________________________________

 

 
 



دوستان




sooski
گلچين وبلاگهاي ايراني
خبرچين؛ خبرگزاری وبلاگ‌شهر هزار و یکشب

Persian Websites Directory ليست وبلاگهای به روز شده Listed on 
BlogShares
 View My Public Stats on MyBlogLog.com



 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.
 


Google
hits. online