.
.
مانده ام با اين
ترانه هاي کودکانم چه کنم؟؟؟ کلي التماس و خواهش کردم که ترا خدا اگه کسي شعري و ترانه اي براي کودکان از دهه پنجاه و قبل از آن ( حالا جديد تر هم بود اشکال نداره ها) يادشه برام بنويسه، اما خبري نشد و تنها چند کامنت داشتم که ما يک سري بلديم، مي خواي برات بفرستيم؟؟؟ خوب آره قربونتون برم، اينکه ديگه پرسيدن نداره!!! دست بوستون هم هستم.
من جمع آوري اين اشعار رو فقط براي اين انجام مي دم که اين شعرهاي قشنگ و خاطره انگيز براي بچه هاي ما هم بمونه و يا شايد لحظاتي ما را از اين دنياي پر درد و رنج کنوني دور کنه و به گذشته هايي ناب ببره؛ هيچ چشمداشت مادي به اون ندارم و نمي خوام دنياي کودکي رو با اينجور مسايل، آلوده کنم.
.
خودم هنوز حدود 20-30 تا شعر ديگه دارم که به مرور زمان خواهم نوشت، ولي شما هم اگه چيزي يادتون مياد بگيد تا اضافه کنم.
از خير داستنهاي کوکان که قبلا گفته بودم، فعلا گذشتم ولي خواهش مي کنم اگه کسي داستان نارنج و ترنج رو يادشه، کامل برام بنويسه...ممنون مي شم.
.
يک جمله التماسي، اعلاميه اي:
خانومها و آقايان محترم، لطفا ياري فرماييد و اشعار به ياد مانده از دوران کودکيتان را براي درج در وبلاگ ترانه هاي کودکان، ارسال نماييد. در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست!!! خدا برکت... سلطان غم، مادر... هرگز نميرمادر... نسيه نمي دهيم، حتي به شما دوست عزيز...يا ضامن آهو... بيمه ابوالفضل... آواره ترينم...